جدول جو
جدول جو

معنی عبدال آباد - جستجوی لغت در جدول جو

عبدال آباد
(عَ تَپْ پَ)
دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین. واقع در 30هزارگزی باختر آبیک ونه هزارگزی راه عمومی و هوای آن معتدل است و 180 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، چغندرقند، پنبه و جالیزکاری است شغل اهالی زراعت است صنایع دستی آنها گلیم و جاجیم بافی است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران استان مرکزی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابدالآباد
تصویر ابدالآباد
به طور همیشگی، تا ابد، زمان بی پایان
فرهنگ فارسی عمید
(عَ دُ)
دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 56هزارگزی باختر نورآباد و 32هزارگزی باختر نورآباد به کرمانشاه. واقع در جلگه و تپه ماهور هوای آن سردسیر و مالاریایی است. 300 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه کاویار و چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات، لبنیات و پشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ قیطول بوده، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ لاه)
دهی از دهستان افتر پشت کوه بخش فیروز کوه شهرستان دماوند. واقع در 60000 گزی جنوب فیروز کوه و 7000گزی شمال راه شوسۀ گرمسار به سمنان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و 179 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصولات آن غلات، میوه جات، زردآلو و توت است. شغل اهالی زراعت و زغال و هیزم کشی به گرمسار است. صنایع دستی کرباس بافی است. قلعه خرابه ای از آثار قدیمی دارد. راه مالرو دارد. مزرعۀ آب برجستۀ علیا و سفلی جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُرْ رَ)
دهی است از دهستان دشتابی بخش بوئین قزوین واقع در 30000گزی بوئین و 21000گزی جاده تاکستان ناحیه ای است جلگه ای و هوای آن معتدل است، 140 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رود خانه خررود تأمین میشود محصولات آن پنبه، کرچک و چغندرقند است. شغل اهالی زراعت است صنایع دستی آنان گلیم و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از بخش صفی آباد شهرستان سبزوار است که 753 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، سماروغ، نوعی از خاک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. در 2هزارگزی شمال باختری الشتر و 2هزارگزی شمال باختر شوسۀ خرم آباد به الشتر واقع، جلگه و سردسیر و مالاریایی است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از رود امیری تأمین میشود. محصولاتش غلات، برنج، حبوبات، لبنیات و پشم است اهالی آن به کشاورزی و گله داری مشغولند. راه آن مالرو است و مردم آن از طایفۀحسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ لِ)
قریه ای است در دوفرسنگی مشرق شیراز. (فارس نامه)
لغت نامه دهخدا